مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
بیتـو از خانـۀ بیروح جـهـان بـیزارم مـاه در دست به دنـبـال تو شب بـیدارم تـا نـگـاه تـو در آئـیـنۀ قـلـبم جاریست زیـر بـاران بــلا، چــتـر مـحـبـت دارم روی پیشانی من خط خجـالـت پیداست وای بر من که برای تو فـقـط سـربـارم دوست دارم که شبیه دل غـمگین فرات روی پـاهـای عـمو جان تو سر بگذارم علم افـتاده و بی سایـۀ سر مـانـده جهان سوز اشکم که بر این دشت بلا میبارم آمد و رو به حرم گفت حسین آن لحظه بدنـش را نـشـد از روی زمـین بردارم گفت «ای اهل حرم میر و علمدار» که رفت خیمهها را به که باید پس از این بسپارم؟ |